غذای مشترک تهیدستان و ثروتمندان!

«جالب است که شکل نوشتاری «غذاخوردن» در هر دو دوره میانه و جدید پارسی به‌صورت «نان‌خوردن» بود. این عبارت روی کتیبه‌ای در تخت جمشید مربوط به شاپور دوم، در متون مانوی و در متون پهلوی پیدا شده‌است. حتی امروزه برای مثال در بلوچستان «اصطلاح مرسوم برای دعوت کسی به غذا «بیا و نان بخور» است.» در لارستان «نو دادا» (یعنی نون داده) به معنی غذادادن یا حمایت‌کردن است. آن‌گونه که در این‌جا روشن می‌شود، برای ایرانیانی که از گذشته تا به امروز نخستین مقام در مصرف نان را داشته‌اند، استفاده از کلمه نان در دو معنای غذا و نان تصادفی نیست. خوراک همه مردم شامل مقدار زیادی نان می‌شد و تفاوتی میان تهیدستان و ثروتمندان نبود. تنها تفاوت در مقدار مصرف بود که فقرا نان بیش‌تری می‌خوردند. بنابراین جای تعجب نیست که بر سر سفره پادشاهان هخامنشی هر دو نوع نان گندم و جو خورده می‌شد. . . . نان قربانی درخور و مناسب برای خدایان به‌شمار می‌رفت. در میان ایرانیان، وقتی پادشاه از جلو خانه‌ای عبور می‌کرد، صاحب خانه، بسته به استطاعت و عرف و سنت، گاو نر، گوسفند، نان، شراب، خرما، میوه و چیزهای دیگر به او پیشکش می‌کرد. بنابراین، نان نیز از جمله خوراک‌های با ارزش محسوب می‌شد. مقامات مهم امپراطوری هخامنشی نیز مانند پادشاهان دوران گذشته تیول می‌دادند و کسانی که روی زمین آن‌ها کار می‌کردند، می‌بایست انواع خوراک از جمله نان را در اختیار صاحبان زمین قرار می‌دادند. خدمتکاران و نگهبانان نان و گوشتی را که باقی‌مانده غذای اربابانشان بود، می‌خوردند. در دوره اسلامی نیز این‌گونه بوده‌است. محققان این دوره، این‌چنین نتیجه‌گیری کرده‌اند که «تغذیه روزانه ایرانیان . . شامل نان، کیک جو، هل، نمک و گوشت بود که با آن آب می‌نوشیدند» آن کسانی که نان نداشتند یا گندم و جو نمی‌کاشتند، می‌توانستند خرما را جایگزین کنند. . . بسیاری افراد در جنوب ایران چنین کاری می‌کردند در دوره ساسانیان نیز . . . »

تاریخ نان در ایران؛ ویلم فلور؛ ترجمه صبا کارخیران؛ انتشارات ایران‌شناسی؛ چاپ‌ دوم؛ ۱۴۰۲؛ ‌‌ص ۱۲۹

(جالب است که در طول سده‌ها و شاید هزاره‌ها، نان اصلی‌ترین بخش از سفره ایرانیان بود. تفاوتی هم نبود بین فقرا و داراها.)

 

 

 

کتاب مکتب خانه در ایران