سلام

چه می‌شود که به یک‌باره یا در طی دوره‌ای کوتاه شکل و شمایل ابنیه شهری به سمت و سویی خاص می‌رود. مثلا، در سال‌های چهل و پنجاه سده گذشته، پس از پیدایش محله یا پهنه نارمک، معابر و  خیابان‌های شطرنجی در شهر شکل گرفتند که عموما پنجره‌های قدی خانه‌هایش رو به کوچه یا خیابان بود. یا در دوره‌ای نمای سنگی ساختمان مد شد و چون سنگ قیمت کمی نداشت، سنگ‌های نواری چینی الیگودرز نماهای ساختمان‌ها را پوشاندند. باز به یاد می‌آوریم چگونه موزاییک در خانه‌ها و حتی پیاده‌روهای شهر نشست و کف آجر حیاط‌های خانه‌ها که تناسب اقلیمی بیشتری با محیط داشتند از دور خارج شد. در سال‌های اخیر نماهای رومی و یونانی معماری نماهای ساختمان‌های زیادی را تغییر دادند. و خیلی مثال دیگر. شاید بشود گفت آن‌چه که سبب رونق این یا آن مصالح در ساختمان یا در شهر می‌شود منوط به قیمت مصالح، دستمزد و سهولت اجرا است. البته نه همیشه. اما در بسیاری از موارد هزینه‌های سنگینی برای نما می‌شود که فاقد ارزش معماری است. آورده‌ای برای بنا ندارد. مثل همین رومی و یونانی. چرا چنین می‌شود؟ در اغلب موارد شاهد آنیم که مردم برای خانه‌های خود و ساختمان خود خوب خرج می‌کنند ولی نتیجه آنی نیست که به ارزش‌های زیبایی‌شناسی شهر افزون کند. در مقابل در دوره‌های مشخصی شاهد معماری‌های مقبول و ساده‌ای هستیم که دارای ارزش‌های معماری هستند. مثل خانه‌های آجری دوره دوم پهلوی که نمونه‌های فراوان آن را می‌توان در طول خیابان فرصت تهران از انقلاب تا کریم‌خان زند دید.

 

ظاهرا با رشد سریع شهر تهران، عنان از دست معماران هنرمند خارج می‌شود و معماری فروتن و باارزش سال‌های سی رو به فراموشی می‌رود و دور به دست «بساز و بفروش»ها می‌افتد. شاید هم علل و اسباب دیگری هستند که الگول کالبدی شهر را تحت تاثیر قرار می‌دهند. اما قطعا می‌توان گفت اگر الگوهای معماری متناسب با نیاز و روانشناسی امروز در شهر ساخته شوند، امکان تکثیر فراهم است. در بسیاری از موارد، مردم الگوی مناسب در اختیار ندارند و ثروت‌شان را در احداث بناهایی مصرف می‌کنند که آبرویی برای معماری ندارند. شاید موج اخیر ساختمان‌سازی در شهرهایی مثل کاشان را نمونه خوبی برای این امر دانست. خیابان امیرکبیر کاشان، در هم‌سایگی پهنه باستانی «سیلک» مسابقه وحشتناکی برای چشم و هم‌چشمی در ساختن خانه‌های به اصطلاح اشرافی با نماهای سنگی رومی و یونانی در جریان است. هر خانه جدید می‌کوشد سنگ‌های کلفت‌تر و زمخت‌تری نسبت به خانه قبلی همسایه در نما بکارد. مردم پول خرج می‌کنند ولی برای ساخت بنایی که ارزشی از نظر معماری و هنری ندارد. یک موج است. هرچه پررنگ‌ولعاب‌تر، بهتر. حیف است شهرهای ما این چنین تحت تاخت و تاز کج‌سلیقگی قرار گیرند.

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۲۷۸